نفث (مفرداتقرآن)نفث از اصطلاحات قرآنی به معنای دمیدن است. مفسران نفاثات را زنان ساحر گفتهاند که جادوی خود را در گرهها میدمیدند و شخص از شر آنها به خدا پناه میبرد. ۱ - واژهشناسیوَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِی الْعُقَدِ در مجمع فرموده: نفث شبیه نفخ (دمیدن) است ولی تفل آنست که با دمیدن مقداری از آب دهان بیرون انداخته شود این است فرق ما بین نفث و تفل. در نهج البلاغه خطبه ۱۹۳. هست که امام علی (علیهالسّلام) به آن شخص فرمود: «فَاِنِّمَا نَفَثَ الشَّیْطَانُ عَلَی لِسَانِکَ». شیطان بر زبان تو دمید که این سخن گفتی و در خطبه ۸۳. فرموده: شما را بر حذر میدارم از دشمنی که (شیطان) بطور مخفی در سینهها نفوذ کرده و «نَفَثَ فی الآذان نجیّا» در گوشها نجویکنان دمیده است. در کافی از امام صادق (علیهالسّلام) نقل شده «مَا مِنْ مُؤْمِنٍ اِلَّا وَ لِقَلْبِهِ اُذُنَانِ فِی جَوْفِهِ اُذُنٌ یَنْفُثُ فِیهِ الْوَسْوَاسُ الْخَنَّاسُ وَ اُذُنٌ یَنْفُثُ فِیهَا الْمَلَکُ فَیُؤَیِّدُ اللَّهُ الْمُؤْمِنَ بِذَلِکَ فَذَلِکَ قَوْلُهُ: وَ اَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ». در این حدیث نیز نفث بمعنی دمیدن است دمیدن معنوی و در روایت آمده که رسول خدا (صلّیاللّهعلیهوآله) فرموده: اَلَا وَ اِنَّ الرُّوحَ الْاَمِینَ نَفَثَ فِی رُوعِی». راغب در مفردات گفته: «النَّفْثُ: قذف الریق القلیل و هو اقلّ من التّفل» یعنی آن انداختن بزاق کمی است و از بزاق معمولی اندک است. عبارت صحاح چنین است: «النَّفْثُ شبيه بالنفخ و هو اقل من التّفل» قاموس نیز چنین گفته است. در نهج البلاغه حکمت ۳۷۴. فرموده: همه اعمال نیک و جهاد در راه خدا در مقابل اهمیت امر به معروف و نهی از منکر نیستند. «اِلَّا کَنَفْثَةٍ فِی بَحْرٍ لُجِّیٍّ؛ مگر مانند بزاقی در دریائی مواج و متلاطم». معنی آیه چنین میشود: به خدای فلق پناه میبرم از شرّ دمندگان در گرهها. ظاهرا مراد دمیدن است نه بزاق انداختن. ۲ - معنای نفاثاتاهل تفسیر نفاثات را زنان ساحر گفتهاند که جادوی خود را در گرهها میدمیدند و شخص از شر آنها به خدا پناه میبرد. در مجمع فرموده: از [[|عایشه]] و ابن عباس نقل کردهاند: لبید بن اعصم یهودی رسول خدا (صلّیاللّهعلیهوآله) را سحر کرد و آن جادو را در چاه بنی زریق دفن نمود، در نتیجه آن حضرت مریض شد روزی آن بزرگوار خوابیده بود که دو نفر فرشته آمده یکی در کنار سر و دیگری در کنار پایش نشست، قضیه را به آن حضرت خبر داده و گفتند: که جادو در چاه ذروان در پوست شاخه خرما در زیر سنگ پائین چاه است که آب کش روی آن می ایستد، آن حضرت بیدار شد زبیر و عمار و علی (علیهالسّلام) را فرستاد آب چاه را کشیدند، سنگ را برداشتند و جادو را بیرون آورده دیدند که در آن خوردههای- موی سر و دندانههای شانه و چیز گرهدار که دوازده گره داشت و با سوزن دوخته بودند، قرار دارد، در نتیجه معوذتین قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ-... قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ نازل شد هر آیهای که آن حضرت میخواند گرهی باز میگشت و رسول خدا خود را سبک یافت که گویا از بند رها شده است. طبرسی آنگاه این روایت را ردّ میکند که در «سحر» تحت عنوان «آیا سحر در آن حضرت اثر داشت» مشروحا گفتهایم. بعضی از محققین احتمال دادهاند: نفّاثات نیروهای دمنده است و «الْعُقَدِ» پروتونهای اتم است که به وسیله دمیدن آن نیروهای مرموز الکترونهائی از پروتون جدا شده و در اطراف هسته به حرکت در میآیند و آن باعث انبساط جهان است راجع به تمام مطلب رجوع شود به «سحر- فلق- غسق». ۳ - پانویس۴ - منبع• قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «نفث»، ج۷، ص۸۸. ردههای این صفحه : اصطلاحات ادبی | اصطلاحات قرآنی | قاموس قرآن | واژگان قرآنی | واژه شناسی واژگان قرآن
|